متاورس می تواند ابزار شستشوی مغزی باشد
به گزارش این با من، کارشناسان اخطار می دهند که دولت ها می توانند با محدود کردن آنچه کاربران در دنیای مجازی تجربه می کنند، مانند آنچه که توسط مارک زاکربرگ بنیانگذار شرکت متا تبلیغ می شود، عموم مردم را به شکلی شستشوی مغزی دهند و به تسلط عمومی برسند.
به گزارش این با من به نقل از ایسنا و به نقل از دیلی میل، مارک زاکربرگ مدیر عامل شرکت متا(Meta) رویای نقل مکان یک میلیارد نفر از دنیای واقعی را در دنیایی دیجیتال معروف به متاورس(Metaverse) در سر می پروراند، اما کارشناسان اخطار می دهند که متاورس می تواند توسط نهادهای دولتی بعنوان ابزاری جدید برای شستشوی مغزی استفاده گردد.
متاورس که برای نخستین بار بعنوان یک ایده در یک کتاب علمی-تخیلی با عنوان "تصادف برفی"(Snow Crash) در سال ۱۹۹۲ ظاهر شد، یک دنیای مجازی است که مردم بدون ترک آسایش خانه خود، در آن زندگی می کنند، کار و بازی می کنند و بسیاری براین باورند که زندگی مدرن به این سمت خواهد رفت.
این در حالی است که جدید ترین گزارش بی بی سی حکایت از آن دارد که تقریبا دو میلیارد دلار در ۱۲ ماه گذشته برای خرید زمینهای مجازی هزینه شده است و مردم و شرکت ها برای به دست آوردن جای پایی در متاورس رقابت می کنند.
برایان شوستر(Brian Shuster) که ۱۷ سال تجربه در حوزه پژوهش متاورس دارد و همینطور دنیای دیجیتالی خود به نام اوترورس(Utherverse) را به وجود آورده است، به دیلی میل اظهار داشت که نسخه دیستوپیایی یا ویران شهری متاورس اگر برای ایجاد تسلط عمومی استفاده شود، اتفاق خواهد افتاد.
ویران شهر(Dystopia) یک جامعه یا سکونتگاه خیالی در داستان های علمی–تخیلی است که در آن خصوصیت های منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواه هیچ انسانی نیست. این جوامع معمولا زمانی از یک جامعه را نشان می دهند که به نابودی و هرج و مرج رسیده است. این جوامع در زمان هایی بد و شوم ترسیم می شوند. با این تعریف، یک جامعه پاد-آرمانی نقطه ی مقابل و وارونه ی یک جامعه آرمانی(آرمان شهر) است. آرمان شهرها جوامعی خیالی هستند که در آنها همه چیز مثبت و ایده آل است. ترسیم یک جامعه پادآرمان و بدزمانه توسط نویسندگان آینده گرا معمولا به منظور اخطار به مردم در مورد ادامه یا افزایش چیرگی برخی معضلات اجتماعی صورت می گیرد.
شوستر می گوید: این[متاورس] گسترش نهایی «اتاق پژواک» رسانه های اجتماعی کنونی است که در آن افراد به صورت طبیعی تمایل دارند با دیگرانی که دیدگاه های خویش را به اشتراک می گذارند ارتباط برقرار کنند. ازاین رو این دیدگاه ها تقویت می شوند و کاربران تمایل دارند(به اشتباه) به این نتیجه برسند که این دیدگاه ها مورد موافقت عمومی هستند.
وی اضافه کرد: در این متاورسِ ویران شهری، این اتاقک پژواک مصنوعی در واقع حقیقت را برای کاربر تغییر می دهد، بطوریکه دیدگاه مورد نظر نهاد کنترل کننده به اجبار به اجماع تبدیل می شود.
در رسانه های خبری، لفظ "اتاق پژواک" تمثیلی از اتاق پژواک صوتی است که در آن صدا در فضایی بسته منعکس می شود. اتاق پژواک توصیفی کنایه از وضعیتی است که در آن اطلاعات، ایده ها یا باورها با ارتباطات و تکرار درون یک سامانه تعریف شده تقویت می شوند. درون یک اتاق پژواک تمثیلی، منابع رسمی غالباً زیر سؤال نمی روند و دیدگاه های متفاوت یا رقیب سانسور، ممنوع، یا کمتر از حد پوشش داده می شوند.
شوستر بر این باور است که متاورس که هنوز سال ها تا تکمیل آن فاصله داریم، در صورتیکه به دست افراد نادرستی بیفتد، می تواند برای مقاصد شر استفاده گردد.
اگرچه چنین دنیایی دور از ذهن به نظر می آید، اما بخش هایی از آنچه می تواند باشد، در حقیقت ما وجود دارد. شوستر نمونه ای از آنچه چین هم اکنون بعنوان مثال در مورد استفاده از فناوری تشخیص چهره انجام می دهد، مثال می زند که با آن برای مردم خود پاداشی برای مطیع بودن یا عواقبی برای عدم اطاعت از سیاست های حاکم عرضه می دهد.
شوستر می گوید: حالا تصور کنید که این سیستم بتواند با آگاهی کامل از حرکات و رفتار هر فرد و همینطور هر کلمه ای که می گوید، هر کلمه ای که می شنود و ردیابی هر پولی که خرج می کند و آنچه خریداری می کند، کار کند.
در حالی که این مورد امکان دارد افراد را از پا گذاشتن به این دنیای مجازی بترساند، لوانا کولوکا(Luana Colloca) نوروبیولوژیست دانشگاه مریلند در این مورد تحقیق می کند که چگونه حقیقت مجازی می تواند به کسانی که از بیماریهای جسمی یا روانی رنج می برند، کمک نماید.
کولوکا به دیلی میل اظهار داشت: یکی از پتانسیل های حقیقت مجازی(VR) اینست که افراد آواتارهایی ایجاد می کنند که با شرکت کنندگان حرکت می کنند و حرکات آنها را یاد می گیرند، چیزی که در واقع یک دیدگاه درمانی مفید می باشد.
بنابراین افراد مبتلا به بیماری ها یا دردهایی که از آن احساس شرم می کنند، می توانند از حقیقت مجازی بعنوان یک نقطه رهایی بهره گیرند.
کولوکا می گوید: متاورس به آنها اجازه می دهد تا کارهایی را انجام دهند که معمولا نمی توانند در دنیای واقعی انجام دهند و به آنها کمک می نماید تا آرام شوند.
شوستر هم به کاری که حقیقت مجازی می تواند برای مساعدت با افرادی انجام دهد که از بیماریهای جسمی یا روحی رنج می برند، اعتقاد دارد. وی می گوید: اضطراب [در متاورس] کاسته می شود، چونکه افراد می توانند ظاهر خویش را به دلخواه تغییر دهند. شما می توانید مثلاً از مسخره شدن دوری کنید. شما می توانید آواتار خویش را قد بلند و بدون اضافه وزن کنید و از متفاوت بودن لذت ببرید. این به شما امکان می دهد زندگی را از دیدگاه های مختلف تجربه کنید.
راه های زیادی وجود دارد که می توانیم از این فنآوری بعنوان یک کاهش دهنده اضطراب استفاده نمائیم. با این وجود، هنگام گذراندن زمان بیش از اندازه در متاورس، خطراتی برای سلامتی افراد وجود دارد که شوستر می گوید دنیای مجازی را با دنیای فیزیکی ادغام می کند.
درک وسترمن(Derek Westermen) یک فعال یوتیوب است که رکورد جهانی گینس را برای گذراندن بیشترین زمان در حقیقت مجازی دارد و بعد از ۲۵ ساعت بودن در این فضا اظهار داشت که زندگی در آن کمی سطحی یا غیر واقعی است. وسترمن این رکورد را در سال ۲۰۱۶ به ثبت رساند.
شوستر توضیح می دهد که برای مثال، کاربران در هنگام عبور از یک خیابان در متاورس دیگر نگران برخورد با وسایل نقلیه نخواهند بود و این عدم ترس می تواند به دنیای واقعی سرایت کند. او می گوید که امکان دارد غریزه ای که در دنیای واقعی وجود دارد در متاورس وجود نداشته باشد.
واقعیت مجازی جدید ترین روش فریب دادن مغز است. کاربر با بستن یک هدست به دنیای اعجاب انگیز دیجیتالی منتقل می شود که در آن هر چیزی امکان پذیر است، اما این سبب سردرگمی در مغز می شود، چونکه آنچه در متاورس می بینید با تجربیات زندگی واقعی جور درنمی آید و نورون هایی که مسئول شکل گیری حافظه هستند، در طول تجربه حقیقت مجازی دائماً مبتلا به اختلال می شوند که این سبب ایجاد برخی مشکلات در روند ایجاد حافظه می شود.
جرمی بایلنسون(Jeremey Bailenson) استاد ارتباطات در دانشگاه استنفورد و مدیر مؤسس لابراتوار تعامل انسانی مجازی اخیراً کتابی با عنوان "تجربه بر مبنای تقاضا"(Experience on Demand) منتشر نموده است که در آن مطالعه ای را مورد بررسی قرار می دهد که موش ها را در یک اتاق مجازی هنگام دویدن روی تردمیل قرار داده است. این مطالعه که در سال ۲۰۱۴ توسط دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس انجام شد، فعالیت صدها نورون را در هیپوکامپ آنها سنجید.
در حالی که در اتاق مجازی، نورون های موش ها به شکل آشفته ای فعالیت می کردند، حتی اگر رفتارهای ناوبری موش ها هم در دنیای واقعی و هم در دنیای مجازی عادی به نظر می رسید، گویی نورون ها نمی دانستند موش کجاست.
پژوهشگران همراه با فعالیت پر هرج و مرج نورون ها در صورتیکه موش ها در اتاق مجازی بودند، فعالیت مغزی کمتری را در میان موش ها مشاهده نمودند که نشان میدهد حیوانات نمی دانستند کجا هستند.
کتاب بایلنسون همینطور در این کتاب به بررسی خوبی، بدی و زشتی متاورس می پردازد. وی مدافع حقیقت مجازی است، اما تنها زمانی که به درستی اجرا شود. وی در کتاب خود، کاربران را ترغیب می کند که فقط به مدت کوتاهی در فضای حقیقت مجازی وقت بگذرانند و به افراد حاضر در لابراتوار خود هر بار فقط ۲۰ دقیقه اجازه می دهد در این فضا باشند.
وی می گوید: بازگشت به داخل [فضای حقیقت مجازی بعد از ۲۰ دقیقه] خوب است، اما ابتدا یک دقیقه از آن بیرون بیایید، چشمانتان را بمالید، به اطراف نگاه کنید، دیواری را لمس کنید، سپس باردیگر به آن فضا وارد شوید. گذراندن زمان زیادی در یک محیط مجازی می تواند حواس را تحت تاثیر قرار دهد و تجربه من می گوید که برای استراحت کردن به چند دلیل ایده خوبی است.
این کتاب همینطور با دلایلی که شامل تاخیری است که بعد از بازگشت به دنیای واقعی اتفاق می افتد، ادامه پیدا می کند. در صورتیکه در حقیقت مجازی سر خویش را به اطراف می چرخانید و صحنه با شما حرکت می کند، اما جهان واقعی اینطور نیست و ثابت است.
خستگی چشم یکی دیگر از این مشکلات است و این کتاب همینطور نگرانی های شوستر در مورد ابهام حقیقت را بازتاب می دهد.
کتاب بایلنسون مطالعاتی را توصیف می کند که شامل افرادی می شود که ۲۴ ساعت را در یک فضای حقیقت مجازی سپری می کردند و این افراد در مورد محیط مجازی و محیط فیزیکی خود گیج می شدند و اشیا و رویدادها را بین دو جهان ادغام می کردند.
شوستر می گوید: چالش ما برای ساختن این ابزار جدید و بالقوه اعجاب انگیز و رهایی بخش برای بشریت اینست که حفاظت در مقابل این سوءاستفاده را مستقیماً در پایه های اصلی متاورس قرار دهیم.
وی می افزاید: اگر ما در مورد سوءاستفاده های احتمالی چاره اندیشی نماییم و اگر از تمام سطوح بشریت حمایت شود، میتوان به نتیجه معکوس دست یافت.
منبع: این با من
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب